متوجه شدم کانال تلگرامی که به عنوان جایگزین اینجا ساخته بودم آخرین عضوش هم ترکش کرده. خوبه، چون دیگه تو رودروایستی ریموو کردن نمیمونم. درست کردن اون مونولوگ بیانتها از اول هم اشتباه بود. هرچقدر هم وانمود میکردم نظر دیگران برام مهم نیست، باز موقع پست گذاشتن به این فکر میکردم که ارزش اون نوتیفیکیشن رو داره یا نه؟ و حس میکردم دارم با دیوار حرف میزنم، یا با کسی که هیچوقت جوابم رو نمیده چت میکنم. هر چیزی که شبکههای اجتماعی رو برام شبیهسازی کنه در نهایت همین احساس رو در من به وجود میاره. مثل ارتباط گرفتن با کسایی که اینجا کامنت میذارن -هرچند گاهی وقتا دلگرمم میکنه، اما از ایجاد اون ارتباط میترسم. چند روز پیش بالاخره به وبلاگ چندتاشون سر زدم. بعضیهاشون جالب بودن، ولی جالبتر یکیشون بود که از طرف من برای خودش کامنت گذاشته بود؛ حتی شیوهی نگارشی و ویرایشی معمول من رو رعایت نکرده بود و واقعن متاسف شدم. آخرین پستش برای خیلی وقت پیش بود و احتمالن کامنت اعتراضم رو نخواهد دید. یاد پیجهایی افتادم که دنبالکنندهی فیک میخرن. از اون بدتر، وقتیه که همهی اون دنبالکنندهها واقعی باشن -اونقدر خودسانسوری میکنی که آخرش یادت میره واقعن کی بودی."Applause is an addiction, like heroin, or checking your e-mail. Once you have a taste, you'll do anything to get more."برای همینه که میخوام ناشناس و کمطرفدار باقی بمونم. نمیخوام یادم بره که واقعن کی هستم. 4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 6 مهر 1402 ساعت: 23:36